چه کنـم دست خـودم نیسـت که کمرنگـم :D

چهآرشنبه یـک روز خوب با راحیل عزیزمـ در خوابگآه :)

میـدونـم خیلی خیلی کمرنـگ شـُدمـ ...

دلیل بر بی معرفتیـم نـذارین :( باور کنین وقـت نمیکنـم اصلا سیستم ُ روشن کنـم ...

همین پست ُ میخواستـم از چهارشنبه بنویسم امـا هی نشـده :|

امیـدوارمـ درکـم کنیـد :*

+ شآدی عزیزم نمیدونی چقد خوشحآلم که برگشتی :) اونم چجــــور :)) با نی نی نـآزت که هنـو قد نخـوده :)

سمیـرا کجآیی ؟ :( وبت ُ دوبـآره راه بنـداز :(

واسه مهسآی عزیزم که بال بال میزنم شدیـــــــد :)) اصن نمیدونم ذوقم ُ چطور بیآن کنمـ ! :X

نهمـی :D

عـرضـم به خدمتتـون که امـروز نهمیـن دوسـت مـآه وبلاگیم ُ موشـآهـده نمـودمـ :)

پـریسـآن مـآهم که الان بهش میگـم وروجـک :D

قرار شـُد ببییـنیم کی زودتـر آپ میکنـه :)))

برعکس دنیـآی واقعـی که دوستـآم واقعـآ کم و محـدودن اینجــآ اطرافـم پـُر شـُده از رفیق هآی خوب و مـآه ...

که پـآ به دنیـآی واقعیـم گذاشتن و من از ایـن اتفـآق واقعـآ خوشحـآلم :)

راحیـل گلم که دیگه تـو دانشکـدمـون میبینـم :)))) ارشـد ِ مـن ِ :دی

+خاطرش ادامـه + یکمم عکس 

سخـت که نمی مـآنـد !

از شیـخ بهـآیی پرسیـدنـد :

سخت میگـذرد ، چه بایـد کرد ؟

گفـت : خـودت که میگویـی سخت میگـذرد ، سخـت که نمی مـآنـد !

پس خـداروشکـر که میگـذرد و نمی مـآنـد ...

 

● خـداروشـکر ...

● یکشنبـه دیـدار یکی دیگه از دوستـآی مآهم ، راحیـل عزیزم که شـُده هم دانشکده ایم :)

کلا نیـم ساعت هم نشـُدا چون هر دو کلاس داشتیـم ...امـا از این به بعـد خیلی زیآد پیش همیـم :)

میشه هشتمـین دوسـت مجـآزیـم =)) ...به نظرتـون بازم بشمـآرم عایـآ ؟ :D

پـآتی قـآطی :D

دوستـآی گلمـ مهسـآ جـون و زهـره جـون بنـده را به چـآلش دعـوت نمـودن :)

هی من نمیخـوام وب بیـآم هی شومـآها نمیـذاریـن ــآ :دی

کتـآب چهآر اثـر از فلورانس [کلیـک] البته خـودم هنـوز کامل نخـوندمـش ! توصیـه میشـود :)

و رُمـآن شـآه پـری [کلیـک] نویسنـده رویـآ سینـا پـور ...

قدیمـی ِ امـا دست کمی از دالان بهشـت نداره :) من وقتی راهنمـآیی بـودم خـوندمـ کلی تخت تـآثیر قرار گرفتـم

اگه اهـل رمـآن خوندن هستیـن بخـونین ارزششُ دارع :)

خوراکی هم که خعلی چیزا دوس میـدارم از نـوع تـــُــرش=)) غـذا مـآکارونـــی ^_^

بسه دیـع :دی ...هرکی دوس داشـت شرکـت کنـ ه خوشحـآل میشمـ :)

+ دیـروز یکی دیگـر از دوستـآنـم را ملاقـآت نمـودم :) (خـانـوم میـم وب پیتــزا دونفــره)

میشه هفتمیــن دوسـت مجـآزیـم و سومیـن هم دانشگآهیـم که داخـل دانشگـاه زیـآرت کردمـ :)

من رفتـم دانشکدشـون انخـد که من فعـآلم^_^خیلی خوب بـود نهـآرم باهم بـودیـم :))

یـک دوسـت مهربـون و خوش صحبـت:*

+ بعـد از 5 تـرم از حـذف اضآفه استـفآده کردمـ ُ چنتـآ درسم ُ جابه جا کردمـ=)) باحال بــود :)

یعنی من چهـآر ترمـ خیلی تمیـــــز و شیـک انتخـآب واحـد کرده بـودمـآ :D

یک عمومی دانشکده مهندسی برداشتـم دوره :|با سرویسا هم نمیشه رفــ باید با پای پیاده رفــ :|

تنبلـم نیستم اصنش :P من فکـر هوای سـرد ُ میکنـمـ ...بهلـــــه

شنبه هـآ و چهـآرشنبه هـآ و پنج شنبه هـآم خالی شـُد که میـرم سرکـآر ...

اون سه روز دیگه امـ به شدت فشـرده کلاس دارمـ از صب تـا شش عصـر :(

خـدایـآ قـوت بـده ...

بـا اینکـه متـولـد پـآییـز ـم امـا اصـلا پـآییـز ُ دوس ندارمـ ...

● پـآییـز میشـه ارمغـآن خـوبی هـآ بـآشـی؟!