دومیـن سـآل یکی شدنمـون :X
دو ســآل گـذشت ...
دوسـآل گذشـت از عشقی که باهاش زندگی کردیـم ُ خواهیـم کـرد ...
عشقـی که با صـداقـت و رو راستـی پی سآزی شـُده
عشقـی که بـا عقـل ُ منطـق مقـآوم شـُده
عشقـی که چهـآردیواریش بـآ مـُحبـت سآختـه شـُده
عشقـی که سقفش شـُده درک و همـدلی متقـآبـل :)
و چـراغ ِ خونه این عشـق بـآ وجـود تمـآم این ـآ همچنـآن روشـن است
و روشـن می مـونـ ه :X
تـو این دوسـال فقط دو روز ُ کنـآر هم بـودیم ...گفتنش به هیـچ عنـوان راحـت نیس ...
دو روزی که شـُده مهمتـرین قسمـت زندگی مـآ
دو روزی که موندگآرتریـن ثـآنیه هآرو واسمـون رقـم زد ...
و حـالا مآ بآ کوهی از دلتنگی نشستیم در انتظـآر تکـرار دوبـآره ای از این روز ـآ ...
تکـرار دوبـآره ی ثآنیـه هایی که بی نهآیـت ارزشمنـد هستن ... " ثآنیه های بـآهم بـودن "...
شآزده و ملکه ی به شـدت دلتنگ ُ منتظـر امـا صبـور ...
و حالا سومیـن سآل بـآهم بـودنمـون ُ شـروع میکنیـم ... سومیـن زمستـون مـآ ...
تمام هستی ـمـون ُ سپردیـم به اون بـالایی ...
و اینجوریست که شـک نداریـم بهترین ــآ در انتظـآر مـآسـت :)
عشـق ُ دوست داشتـن قسمتی از خوشبختـی ِ
خوشبختـی اکتسآبی ِ ... همه مـآ لایـق خوشبختـی هستیـم پس به دستش بیـآرین :)
● جز این چنـد خط چیزی واسه گفتن نـدارم عمومی نوشتـم تا خآموشـا هم بخـونن ...
من همچنـان کمرنگـم :| من ُ همیشه شرمنده محبت هآتون میکنیـدآ :*